جدول جو
جدول جو

معنی زیت الجبل - جستجوی لغت در جدول جو

زیت الجبل
(زَ تُلْ جَ بَ)
به لغت نواحی مصر اسم نفط است. (تحفۀ حکیم مؤمن)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بِتُلْ جَ بَ)
هضبه و صخره را گویند.
لغت نامه دهخدا
(شَ خُلْ جَ بَ)
لقب راشدبن سنان. (از دائره المعارف اسلامی)
لغت نامه دهخدا
(شَ خُلْ جَ بَ)
اسماعیلیان که برالموت و سایر قلاع تسلط و استیلا داشتند در میان اهالی آن حدود به شیخ الجبل معروف به ودند. (التدوین). لقب رؤسای اسماعیلیه ساکن در الموت. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(زَ بُلْ جَ بَ)
مویزک است، منقی بلغم و رافع لکنت زبان. (منتهی الارب). مویزک. (ناظم الاطباء). مویزک است، منقی بلغم و رافع لکنت زبان. (آنندراج). بیرونی آرد: مویزه نبات کوهی است و او را دانه ای باشد به لون سیاه. و پوست او درهم آمده بود و بنخود سیاه مشابهت دارد. خاصیت او: ارحانی گوید: مویزه در سه درجه گرم و خشک و سوزنده است مر عضوی را که مجاوراو شود و شپش و رشک را بکشد. و هر علتی که از پوست اندامها خیزد منفعت کند، چون او را بکوبند و با سرکه و روغن گل بیامیزند و بر آن طلا کنند، سود دارد و اگر اندکی از او خورده شود قی آرد و شربت دادن از او مخاطره است، به آن سبب که مثانه را ریش کند و اگر بخایند و غرغره کنند از سر بلغم فروآرد و بزداید و مثانه را پاکیزه گرداند، و داءالحیه و داءالثعلب را سود دارد. (ترجمه صیدنۀ بیرونی). صاحب مخزن الادویه آرد: زبیب بری نیز نامند و به یونانی قیسمونه اسطافیوس اغربا و بفارسی مویزک که مویزج معرب آن است و بشیرازی نیز مویزک نامند. ماهیت آن: نبات آن شبیه به تاک واز آن ضعیفتر، و شاخهای آن راست است و سیاه و گل آن مایل بسفیدی و ثمر آن در غلافی مانند غلاف نخود و در آن دو سه دانۀ اندک پهن غیرمستدیر و با خشونت، بعضی سفید و بعضی سیاه مایل بسرخی است و مغز آن سفید است و طعم آن تند و تیز است چون بخایند. طبیعت آن: در آخر سوم گرم و خشک. افعال و خواص آن: بسیار جالی و مفرح و مفتح و مسقط جنین و خاییدن و غرغره کردن آن جاذب رطوبت دماغی و جهت تنقیۀ بلغم بسیار از دماغ و بامصطکی و کندر جهت رفع لکنت زبان و درد دندان که هر دو حادث از بلغم باشند. و با ادویۀ مناسبه جهت وجع سپرز و کشتن کرم معده و ضماد آن با عسل و یا سرکه و یا غیره آن جهت داءالثعلب و تقشر جلد و با روغن زیتون و زرنیخ سرخ و زراوند طویل جهت جرب غیرمنقرح و حکه و رفع آثار و منع تولد قمل و کشتن آن خواه در سر و خواه در بدن باشد و مطبوخ آن در روغن زیتون جهت گشودن دمل و نطول آن با طبیخ سداب جهت درد کمر و ساق و مضمضۀ طبیخ آن با سرکه و تجفیف رطوبت لثه و با عسل جهت قلاع و با قطران جهت کرم دندان و چون یک دانۀ آنرا در پنبۀ پاکیزه پیچیده اندک تر کرده کوفته که دانۀ آن کوبیده و شکسته گردد گرم کرده بر دندان موجع گذارند، درساعت تسکین وجع آن نماید و آشامیدن بقدر پانزده عدد آن با ماءالعسل مقیی ٔ قوی اخلاط غلیظه. و باید که بعد شرب آن بدفعات ماءالعسل بنوشند و حرکت کنند زیرا که اگر حرکت نکنندو بنشینند و یا خواب کنند خوف خناق است و با مصطکی و کندر جهت وجع دندان و تخفیف رطوبت و استرخای لثه وچون نرم سایند و با قطران سرشته در سوراخ دندان کرم خورده پر نمایند کرم آنرا بکشد و وجع آنرا تسکین دهد. مضر سپرز است و مصلح آن کتیرا. مقدار شربت آن تا یک درم و زیاده از یک مثقال آن به خناق و جراحت مثانه و احشاء. معالجۀ آن مرکب از علاج ذراریح و جبلاهنگ. بدل آن دو وزن آن عاقرقرحا است. (از مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
تصویری از زبیب الجبل
تصویر زبیب الجبل
مویزک از گیاهان دارویی مویزک
فرهنگ لغت هوشیار
کوهسالار بر نام داعی الدعاه صباحیه. داعی الدعاه را بدین عنوان میخوانند. توضیح همین تعبیر است که در دوره جنگهای صلبیبی بخطا (پیرمرد) یا پیرمرد کوهستان ترجمه شده
فرهنگ لغت هوشیار